یک مردِ روحانی، روزی با خداوند مکالمه ای داشت: “خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟” خداوند آن مرد روحانی را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛ مرد... ادامه متن
با سلام این مطالب را یکی از دوستانم برایم فرستاده بودند فکر کردم بد نیست برای شما هم در سایت بیاورم . چقدر خوب می شود امشب قبل از خواب یک قلم وکاغذ دست میگیرفتیم و اعمال خود را ارزیابی می کر... ادامه متن
عصری باغبانی کردم. برای بیشتر آدمها که همه چیز را با عقل سلیمشان میسنجند، باغبانی در کویر یک لطیفهی خندهدار است. اما اطراف خانهی کویری من درخت دارد. و من بیشتر شبها که قرار است با ستا... ادامه متن
روزی یک استاد بزرگ یک چک ضمانتی نسبتاً با ارزش را در دست گرفت و به شاگردان خود نشان داد و گفت: چه کسی این چک را می خواهد؟ همه دستها بالا رفت. او آن چک را مچاله کرد و دوباره آن را به شاگردان... ادامه متن